دخترانه
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
دنیای این روزای من
وروجک چشم سیاه
کلبه ی کاغذی
ورزشی
موسسه راه زندگی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزشی و آدرس دخترانه.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 240
بازدید کل : 68829
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1


نويسندگان
شیوا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:راز, مرد, احساس, شناخت, , :: 10:42 :: نويسنده : شیوا

 
اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید...

شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این ۱۷ نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.

....



ادامه مطلب ...
 
جمعه 29 مهر 1390برچسب:داستان پند آموز, عملکرد, تلاش, , :: 14:57 :: نويسنده : شیوا

پسر کوچکی وارد داروخانه شد،

 

کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.

 

 

مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد

پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."

 

پسرک گفت:

 


ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:داستان پند آموز, مرگ و زندگی,خوشبختی, , :: 15:55 :: نويسنده : شیوا

 

 
حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،


ادامه مطلب ...
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد